خلاصه داستان: «توفیق اجباری» داستان بازیگری به نام محمدرضا گلزار است که از همسر خود جدا شده است، محمدرضا و همسرش یکدیگر را دوست دارند اما برخی ارتباطات محمدرضا باعث بدبینی همسر سابقش از او میشود.
خلاصه داستان: رضا (محمدرضا گلزار) پس از دو سال نامزدی با رویا (بهنوش طباطبایی) و پس از چندی بیکاری، در روزنامهای کار پیدا میکند و با شادمانی با رویا تماس میگیرد تا قرار عروسی را بگذارند، ولی رویا با او برخورد سردی میکند، چون به پیشنهاد مادرش(مریم سعادت) با جوانی پولدار به نام مسعود (حسام نواب صفوی) که در دنیای مد کار میکند نامزد کرده و میخواهد با او به شمال برود...
خلاصه داستان: مجید از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود. میرزا شرط ازدواج مجید و دخترش را سر به راه شدن او میداند. مجید تصمیم میگیرد برای اثبات سر به راه شدن خود به جبهه برود که بقیه دوستانش نیز همراه او میشوند. برای حضور آنها در جبهه، مخالفتهایی وجود دارد اما با ضمانت میرزا و یکی دیگر از رزمندهها آنها به پادگان آموزشی میرسند. مجید به همراه دستهای از دوستان خودش به جبهه میروند. هدف هر کدام از افراد گروه به نوبه خود بامزه و با توجه به زمانی که فیلم داستان خودش را روایت میکند عجیب هستند. ماجراهایی که برای این گروه از رزمندهها در سفرشان اتفاق میافتد و بازی بسیار خوب تمامی بازیگران، این فیلم را به یک طنز جنگی فراموش نشدنی تبدیل کردهاست.