خلاصه داستان: در آسمان اتفاق عجیبی رخ میدهد. تنها یک زن جوان و چند نفر از دوستان منزویترش متوجه آن میشوند… اما آنها بیصدا هستند، چون اوضاع هر لحظه عجیبتر میشود — حتی در پایین، روی زمین، وضعیت بیش از پیش به چیزی تبدیل میشود که با نگرانی «عادی» نامیده میشود.
خلاصه داستان: میکی بارنز که از نظر مالی فقیر است میخواهد از زمین خارج شود، و به عنوان یک کارگر یکبارمصرف (expendable) خود را ثبتنام میکند تا در مستعمره انسانها «نیفلهایم»، کار کند. به عنوان یک فرد یکبارمصرف، میکی چندین مأموریت خطرناک را انجام میدهد که انتظار نمیرود در آن زنده بماند و هر بار که میمیرد، بدن جدیدی بازسازی میشود. در طی یکی از این ماموریتها، یکی از کلونهای او به نام «میکی ۱۷» به اشتباه تصور میشود که مرده است و زودتر از موعد جایگزین میشود. میکی ۱۷ راه بازگشت به مستعمره را پیدا میکند و با جایگزین خود یعنی «میکی ۱۸» ملاقات میکند. بر اساس قوانین مستعمره، تنها یک کلون از یک فرد یکبارمصرف اجازه است که در یک زمان وجود داشته باشد، و اگر میکی ۱۷ کشف شود، هم او و هم میکی ۱۸ نابود میشوند. هر دو نسخه قبلی و فعلی میکی بارنز باید با ماهیت یکبارمصرفبودن دست و پنجه نرم کنند و با رهبران سرکوبگر حاکم بر مستعمره مبارزه کنند.
خلاصه داستان: وقتی یک متخصص رباتیک اندوه از دست دادن پسر ۱۱ سالهاش را صرف ساختن «رابین» میکند — عروسکی رباتیک با عملکرد کامل — مجموعهای از اتفاقات وحشتناک نشان میدهد که رابین برای داشتن خالقش فقط برای خودش، دست به هر کاری خواهد زد.
خلاصه داستان: در آیندهای که شرکتهای عظیم بر جهان حکمرانی میکنند، یک ربات امنیتی که از کنترل انسانها خارج شده، به دنبال کشف هویت واقعی خود است. ربات قاتل که ابتدا تنها یک ماشین برنامهریزیشده برای محافظت بود، حالا درگیر مأموریتهایی خطرناک میشود که او را به چالش میکشند. در حالی که تلاش میکند راز خود را مخفی نگه دارد، ناچار میشود با انسانهایی متحد شود که سرنوشتشان به تصمیمهای او وابسته است. آیا این ربات تنها یک ماشین قاتل است، یا چیزی فراتر از آن؟
سانسور شده
دوبله فارسی
فصل اول و دوم به طور کامل منتشر شد.
خلاصه داستان: ده هزار انسان در زمین باقیمانده و مجبور شدهاند که به علت هوای سمی کره زمین، در سیلوهای غولپیکر زیرزمینی که عمقی به میزان صدها طبقه دارند، زندگی کنند. در این مکانها مردم در جامعهای زندگی میکنند که پر از آئیننامههای نوشته شده برای محافظت از آنها میباشد اما هیچکس نمیداند که چرا و چه زمانی این سیلوها ساخته شدهاند.
خلاصه داستان: در فیلم Glass (2019)، سه شخصیت خارقالعاده—دیوید دان، مردی با قدرتهای فرابشری؛ کوین وندل کرامب، فردی با ۲۴ شخصیت متفاوت؛ و الیجا پرایس، نابغهای با ذهنی خطرناک—در یک بیمارستان روانی تحت درمان قرار میگیرند. دکتر استیپل، روانپزشکی که باور دارد این افراد هیچ قدرتی ندارند، تلاش میکند آنها را متقاعد کند که تواناییهایشان صرفاً توهمی بیش نیست. اما وقتی نقشههای مخفیانهی الیجا پرایس آشکار میشود، نبردی سرنوشتساز میان این سه آغاز میشود که حقیقتی بزرگ را برملا خواهد کرد. آیا قدرتهای فرابشری واقعیت دارند، یا همهچیز فقط یک خیال است؟
خلاصه داستان: در داستانی که میلیاردها سال را در بر میگیرد، یک بویه و یک ماهواره مدتها پس از انقراض بشریت بهصورت آنلاین با یکدیگر آشنا میشوند. آنها با کشف اینکه زندگی روی زمین چگونه بوده است، خود را نیز میشناسند و معنای زنده بودن و عشق را درک میکنند.
خلاصه داستان: در سال 1955 ، مارت مکفلی در مورد مرگ دکتر براون در سال 1885 می آموزد و برای نجات وی باید به موقع سفر کند. بدون سوخت به راحتی برای Delorean ، این دو باید بفهمند که چگونه از غرب قدیمی فرار کنند قبل از اینکه امت باشد ...
خلاصه داستان: پس از بازدید از سال 2015 ، مارت مکفلی باید بازدید خود را به سال 1955 تکرار کند تا از تغییرات فاجعه آمیز در سال 1985 جلوگیری کند ... بدون اینکه در اولین سفر خود دخالت کند.
خلاصه داستان: مارتی مکفلی ، دانش آموز دبیرستانی 17 ساله ، به طور اتفاقی 30 سال در گذشته در یک سفر مسافرتی که توسط دوست نزدیکش ، دانشمند ماوریک ، دکتر براون اختراع شده است ، به طور تصادفی فرستاده می شود.