خلاصه داستان: وقتی پسرش درون کنسولگری آمریکا ناپدید میشود، سارا، سرباز سابق نیروهای ویژه، هر کاری از دستش برمیآید برای پیدا کردن او انجام میدهد — و پرده از یک توطئهی تاریک برمیدارد.
خلاصه داستان: شن آئو کاپیتان SWAT به یک تیم مبارزه با مواد مخدر در جزیره ای دورافتاده می پیوندد و با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین یک حلقه مواد مخدر را کشف می کند. هنگامی که دخترش ربوده می شود، او یک ماموریت انفرادی برای نجات او و برچیدن عملیات انجام می دهد.
خلاصه داستان: یک هوشمصنوعی، پسر بسکتبالیست معروف لبرون جیمز را میرباید و او را مجبور میکند که برای پیروزی در یک مسابقهی بسکتبال با باگز بانی همکاری کند.
خلاصه داستان: “مایکل جوردن”، ستاره ی بسکت بال، قهرمانی بازنشسته است که می خواهد توانایی اش را در بیس بال بیازماید، اما در این زمینه اصلا موفق نیست. در همین احوال دارودسته ی شخصیت های کارتونی کمپانی برادران وارنر به سرپرستی “باگزبانی” را مهاجمان فضایی به نام “نردلوک ها” میربایند و…
خلاصه داستان: تحت فرماندهی چنگیزخان، ارتش مغول به سمت غرب پیشروی میکند تا سلسله جین را نابود کند و سپس چشم به سلسله سونگ میدوزد. در میان درگیریهای داخلی بین مکاتب هنرهای رزمی، گوا جینگ جنگجویان دشتهای مرکزی را متحد میکند تا از شیانگیانگ دفاع کنند و شجاعت و وفاداری را در نبرد برای ملت به نمایش میگذارد.
خلاصه داستان: دو مأمور کارآزموده که در دو سوی درهای اسرارآمیز مستقر شدهاند، از دور به یکدیگر نزدیک میشوند. اما زمانی که نیرویی شیطانی از اعماق سر برمیآورد، آنها ناچار میشوند برای زنده ماندن با یکدیگر همکاری کنند.
خلاصه داستان: یک ملکه جادوگری قدرتمند و ترسناک خاکستری را به بیابان ارواح سرزمین های گمشده در جستجوی یک قدرت جادویی می فرستد ، جایی که جادوگر و راهنمای او ، پسر راننده ، باید از انسان و دیو خارج شود و از آن خارج شود.
خلاصه داستان: مرگ شیواجی جرقه درگیری ماراتا و مغول می شود. پسرش سامباجی مقاومت در برابر نیروهای اورنگ زیب را رهبری می کند. در میان نبردها و دسیسه ها، هر دو طرف در مبارزه برای قدرت با چالش هایی روبرو هستند.
خلاصه داستان: یک گروهان از نیروهای ویژه نیروی دریایی آمریکا (Navy SEALs) مأموریتی خطرناک را در رمادی عراق آغاز میکنند؛ هرجومرج و برادری در میدان جنگ از خلال خاطرات آنها از این واقعه بازگو میشود.
خلاصه داستان: با مریض بودن همسرش، پدری که در حال مبارزه است، یک هوش مصنوعی واقعی به خانه می آورد، فقط برای اینکه کمک جدید خودآگاهش بخواهد همه چیزهایی را که خانواده جدیدش ارائه می دهند بخواهد... مثل محبت صاحبش و او برای به دست آوردن آن می کشد.