خلاصه داستان: پسر بچهای به نام هیجون توسط روحی شیطانی تسخیر شده است. راهبه یوانیا تلاش میکند او را نجات دهد و راهبه میکائلا نیز به او کمک میکند. کشیش پل سعی دارد از طریق درمان پزشکی هیجون را معالجه کند، در حالی که کشیش اندرو با انجام آیین جنگیری تلاش میکند روح شیطانی را از بدن او بیرون کند.
خلاصه داستان: کارآگاهان زبده باز هم درگیر معمایی پیچیده و جنایتی مرموز میشوند. این بار یک پرونده تازه با زوایایی تاریک و سرنخهایی گمراهکننده، آنها را وارد دنیایی از فریب، راز و حقیقتهای پنهان میکند. در این مسیر، گذشته و حال با هم تلاقی میکنند و کشف حقیقت بهای سنگینی خواهد داشت.
خلاصه داستان: یک خبرنگار هندی با حقیقتی مرگبار دستوپنجه نرم میکند، هنگامی که قطاری پر از کارسِواکان (داوطلبان مذهبی هندو) در شهر گودرا به آتش کشیده میشود. سالها بعد، از او خواسته میشود تا با تکیه بر گزارشی پنهانشده، در افشای حادثه سابرمتی کمک کند.
خلاصه داستان: در فیلم لمبایونگ دو دانشجوی پرستاری برای کارآموزی وارد کلینیکی در حومه شهر میشوند. اما با ورود زنی مرموز با لبخندی عجیب، مجموعهای از اتفاقات ترسناک و رازآلود آغاز میشود. آنها با موجوداتی از دنیای دیگر، خاطرات دردناک و رازهایی تاریک روبهرو میشوند. زنده ماندن، حالا به کشف حقیقت گره خورده است....
خلاصه داستان: هنگامی که پدرسالار خانواده درگذشت ، یک مادر و دختر غمگین جان خود را برای اجرای یک آیین معاد وحشیانه خطرناک و او را از مردگان باز می گرداند.
خلاصه داستان: پس از مرگ چاراس ، لینو و جولیا واحد جدید مواد مخدر را به دست گرفتند و تشکیل دادند. مصمم برای یافتن قاتلان برادر و مربی خود ، لینو شکار خود را ادامه می دهد و به کسی اجازه می دهد تا کسی در راه خود قرار بگیرد.
خلاصه داستان: یک زمان کوچک بزهکار ، مکانیک پلیس را برای یک کارگروه سریع تبدیل کرده است ، وقتی مربی وی توسط پلیس های کثیف کشته می شود ، مجبور به دفاع از معصومیت خود می شود.
خلاصه داستان: دو خلبان ایرانی در یک مأموریت ویژه برای نجات مردم یک شهر کوچک سوریه که توسط تروریست ها محاصره شده اند ، هستند. اما آنها قبل از اینکه بتوانند مأموریت خود را انجام دهند ، باید با چالش های زیادی روبرو شوند.
خلاصه داستان: موضوع فیلم دربارهٔ بادیگاردی است به نام حیدر که وظیفه حفاظت از مسؤولان بلندپایه کشور را برعهده دارد. نقش او را پرویز پرستویی بازی میکند. حیدر شخصیت آرمانگرایی است که مسائلی را در کارش میبیند و این مسائل او را نسبت به کارش دچار تضاد و شک و تردید میکند.
A government bodyguard protects a politician from a suicide bomber, and then begins to question his dedication to his job.
خلاصه داستان: وندی دارلینگ برای نجات برادرش مایکل از چنگال پیتر پنِ شرور، که قصد دارد او را به ناکجاآباد بفرستد، دست به کار میشود. در این مسیر با تینکربلِ دیوانهای روبهرو میشود که به چیزی که فکر میکند گرد جادویی پریان است، معتاد شده است.