خلاصه داستان: یک گرگ و یک شیر کوهی با یکدیگر متحد میشوند زمانیکه برخورد یک شهابسنگ باعث پخش ویروسی میشود که حیوانات باغوحش را به زامبی تبدیل میکند. آنها با دیگر بازماندگان همپیمان میشوند تا باغوحش را نجات دهند و رهبر جهشیافته و دیوانهای را که قصد دارد ویروس را گسترش دهد، متوقف کنند.
خلاصه داستان: با انگیزهای شخصی، معلمی در یک مرکز بازپروری نوجوانان، گروهی از نوجوانان دردسرساز را متقاعد میکند تا در یک مسابقه ساخت مجسمههای برفی در ژاپن شرکت کنند.
خلاصه داستان: یک فارغالتحصیل جوان دکترا و پسر یک مرد ثروتمندی که از دین سوءاستفاده میکند، در آستانه ترک ایران به مقصد ایالات متحده با رویدادها و اتفاقاتی مواجه میشود که او را متوقف میکنند، در حالی که او را با طبقات دیگر جامعه ایران آشنا و آگاه میسازند.
خلاصه داستان: یک زوج جوان و تحصیلکرده که عازم سفری به خارج از کشور هستند، پس از سالها مشاور خانوادهٔ خود را بهطور اتفاقی در فرودگاه ملاقات میکنند و در مدت زمانی که منتظر پرواز خود هستند، اتفاقات سالهایی از زندگی خود را در مدتی که مشاور آنها در خارج از کشور بود، مرور میکنند.
خلاصه داستان: «توفیق اجباری» داستان بازیگری به نام محمدرضا گلزار است که از همسر خود جدا شده است، محمدرضا و همسرش یکدیگر را دوست دارند اما برخی ارتباطات محمدرضا باعث بدبینی همسر سابقش از او میشود.
خلاصه داستان: رضا (محمدرضا گلزار) پس از دو سال نامزدی با رویا (بهنوش طباطبایی) و پس از چندی بیکاری، در روزنامهای کار پیدا میکند و با شادمانی با رویا تماس میگیرد تا قرار عروسی را بگذارند، ولی رویا با او برخورد سردی میکند، چون به پیشنهاد مادرش(مریم سعادت) با جوانی پولدار به نام مسعود (حسام نواب صفوی) که در دنیای مد کار میکند نامزد کرده و میخواهد با او به شمال برود...
خلاصه داستان: روایتی از سرگذشت زندگی یک فرمانده ایرانی به نام امیر ستوده درجنگ ایران و عراق دارد که در زندگی اشتباهاتی مرتکب شده و در عالم برزخ سعی در جبران خطاهایش دارد. این اتفاقات در قالب طنز موقعیت رخ میدهند.
خلاصه داستان: رحمان (سعید آقاخانی) آبدارچی یک شرکت است و پزشک به او اعلام کردهاست که بهزودی بهعلت سرطان از دنیا خواهد رفت. از اینجهت رحمان فکری به سرش میزند تا از مرگ خود برای خانوادهاش سودی حاصل کند؛ امّا همیشه با بدشانسی روبهرو میشود. او با دوستش انوش (بهرام افشاری) نقشههایی طراحی میکنند که اشکان (محمدرضا گلزار) پسر رئیس شرکت (مهران مدیری)، بلایی سر رحمان بیاورد که خانوادهٔ رحمان با پول دیه، زندگی خوبی داشته باشند.