خلاصه داستان: در اوکلندِ سال ۱۹۸۷، نیرویی مرموز حاشیهنشینان شهر را در چهار داستان بههمپیوندخورده هدایت میکند: نوجوانان پانک از قلمرو خود در برابر اسکینهدهای نازی دفاع میکنند، یک زوج هنرمند رپ برای جاودانگی در دنیای هیپهاپ میجنگند، یک نوچهی خسته فرصتی برای رستگاری پیدا میکند و یک ستارهی بسکتبال NBA حسابهای قدیمی را صاف میکند.
خلاصه داستان: یک هوشمصنوعی، پسر بسکتبالیست معروف لبرون جیمز را میرباید و او را مجبور میکند که برای پیروزی در یک مسابقهی بسکتبال با باگز بانی همکاری کند.
خلاصه داستان: “مایکل جوردن”، ستاره ی بسکت بال، قهرمانی بازنشسته است که می خواهد توانایی اش را در بیس بال بیازماید، اما در این زمینه اصلا موفق نیست. در همین احوال دارودسته ی شخصیت های کارتونی کمپانی برادران وارنر به سرپرستی “باگزبانی” را مهاجمان فضایی به نام “نردلوک ها” میربایند و…
خلاصه داستان: تحت فرماندهی چنگیزخان، ارتش مغول به سمت غرب پیشروی میکند تا سلسله جین را نابود کند و سپس چشم به سلسله سونگ میدوزد. در میان درگیریهای داخلی بین مکاتب هنرهای رزمی، گوا جینگ جنگجویان دشتهای مرکزی را متحد میکند تا از شیانگیانگ دفاع کنند و شجاعت و وفاداری را در نبرد برای ملت به نمایش میگذارد.
خلاصه داستان: دو مأمور کارآزموده که در دو سوی درهای اسرارآمیز مستقر شدهاند، از دور به یکدیگر نزدیک میشوند. اما زمانی که نیرویی شیطانی از اعماق سر برمیآورد، آنها ناچار میشوند برای زنده ماندن با یکدیگر همکاری کنند.
خلاصه داستان: پس از اینکه اتفاقاتی عجیب و غریب در شهرهای پیلتوور و زائون رخ میدهند، روابط مردمان بین دو شهر متزلزل میشود و رقابتی بین آنها شکل میگیرد.
خلاصه داستان: یک ملکه جادوگری قدرتمند و ترسناک خاکستری را به بیابان ارواح سرزمین های گمشده در جستجوی یک قدرت جادویی می فرستد ، جایی که جادوگر و راهنمای او ، پسر راننده ، باید از انسان و دیو خارج شود و از آن خارج شود.
خلاصه داستان: داستانی بسیار خندهدار و در عین حال تأثربرانگیز دربارهی دختری تنها از هاوایی و موجود فضایی فراریای که به او کمک میکند تا خانوادهی ازهمپاشیدهاش را دوباره کنار هم جمع کند.
خلاصه داستان: پس از سقوط یک معدن الماس از راه دور در شمال شمالی کانادا ، یک راننده جاده یخی باید یک ماموریت نجات غیر ممکن را بر فراز اقیانوس یخ زده هدایت کند تا معدنچیان به دام افتاده را نجات دهد.
خلاصه داستان: پس از فاجعه ، اگرچه روح Nezha و Aobing نجات یافت ، اما به زودی بدن آنها خرد می شود. Taiyi Zhenren قصد داشت از نیلوفر آبی هفت رنگ برای بازسازی بدن خود استفاده کند.