خلاصه داستان: پس از سقوط یک معدن الماس از راه دور در شمال شمالی کانادا ، یک راننده جاده یخی باید یک ماموریت نجات غیر ممکن را بر فراز اقیانوس یخ زده هدایت کند تا معدنچیان به دام افتاده را نجات دهد.
خلاصه داستان: پس از فاجعه ، اگرچه روح Nezha و Aobing نجات یافت ، اما به زودی بدن آنها خرد می شود. Taiyi Zhenren قصد داشت از نیلوفر آبی هفت رنگ برای بازسازی بدن خود استفاده کند.
خلاصه داستان: یک مدیر جوان معمولی لی یونکسیانگ ، گرچه از منطقه زاغه می آید ، اما زندگی رضایت بخش را پشت سر می گذارد اما وقتی پسر ثروتمند متکبر رئیس او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد ، عصبانیت عمیق او به انفجار آتش حقیقت تبدیل می شود.
خلاصه داستان: یک طراح چهرهنگاری و یک پلیس با همکاری یکدیگر تلاش میکنند هویت یک قاتل مرموز را کشف کنند؛ آن هم با استفاده از توصیفهایی از چهرهاش که در ذهن تنها شاهد عینی این جنایت وحشیانه نقش بسته است.
خلاصه داستان: در جهانی ویکتوریایی پر از بخار، کشتیهای عظیم جنگی و وحشتهای ماورایی، ژو مینگروی در قالب کلاین مورتی بیدار میشود. او بر لبهای باریک میان نور و تاریکی گام برمیدارد و درگیر کشمکش کلیساهای رقیب است. این افسانهای است از توانایی بیپایان... و خطراتی ناگفتنی.
خلاصه داستان: پس از قطع رابطه با گروه تبهکاریاش، یک گانگستر سابق بازمیگردد تا حقیقت مرگ برادرش را کشف کند — و در مسیری بیامان برای انتقام قدم میگذارد.
خلاصه داستان: کریس چینی، خلافکار سابق، دختر یک گانگستر کلمبیایی را میرباید تا به قولی شریف که به مادر دخترک داده، وفا کند. اما وقتی پدر دختر برای گرفتن انتقام، هم دنیای تبهکاران و هم یک قاتل روانی را به کار میگیرد، کریس باید از تمام مهارتهایی که در زندگی آموخته استفاده کند تا زنده بماند و به قولش پایبند بماند.
خلاصه داستان: یک نیروی ویژهی سابق، در پی انتقام از رهبر فرقهای به نام «بوکوشی» برمیآید؛ کسی که همرزمان پیشین او، گروه شینجا، را فریب داده و به فساد کشانده است. بوکوشی به سربازان بازنشسته وعدهی هدف و امنیت میدهد، اما در واقع چهرهای ویرانگر و خطرناک دارد.