خلاصه داستان: یک طراح چهرهنگاری و یک پلیس با همکاری یکدیگر تلاش میکنند هویت یک قاتل مرموز را کشف کنند؛ آن هم با استفاده از توصیفهایی از چهرهاش که در ذهن تنها شاهد عینی این جنایت وحشیانه نقش بسته است.
خلاصه داستان: کریس چینی، خلافکار سابق، دختر یک گانگستر کلمبیایی را میرباید تا به قولی شریف که به مادر دخترک داده، وفا کند. اما وقتی پدر دختر برای گرفتن انتقام، هم دنیای تبهکاران و هم یک قاتل روانی را به کار میگیرد، کریس باید از تمام مهارتهایی که در زندگی آموخته استفاده کند تا زنده بماند و به قولش پایبند بماند.
خلاصه داستان: یک نیروی ویژهی سابق، در پی انتقام از رهبر فرقهای به نام «بوکوشی» برمیآید؛ کسی که همرزمان پیشین او، گروه شینجا، را فریب داده و به فساد کشانده است. بوکوشی به سربازان بازنشسته وعدهی هدف و امنیت میدهد، اما در واقع چهرهای ویرانگر و خطرناک دارد.
خلاصه داستان: پس از یک تراژدی خانوادگی، لی فونگ، اعجوبه کونگ فو، از خانهاش در پکن آواره و مجبور میشود به همراه مادرش به نیویورک نقل مکان کند. وقتی یک دوست جدید به کمک او نیاز دارد، لی وارد یک مسابقه کاراته میشود - اما مهارتهای او به تنهایی کافی نیست. آقای هان، معلم کونگ فوی لی، از دنیل لاروسو، کاراتهباز حرفهای، کمک میخواهد و لی روش جدیدی برای مبارزه میآموزد و دو سبک خود را در یک سبک برای رویارویی نهایی هنرهای رزمی ادغام میکند.
خلاصه داستان: این داستان همزمان با اتفاقات فیلم «جان ویک: فصل سوم – پارابلوم» جریان دارد؛ جایی که «ایو ماکارو» آموزشهای خود را در سنتهای قاتلان گروه «روسکا روما» آغاز میکند.
خلاصه داستان: در جزیره ناهموار برک، جایی که وایکینگها و اژدهایان نسلهاست که دشمنان سرسختی بودهاند، هیکاپ با بیدندان، اژدهای ترسناک خشم شب، قرنها سنت را به چالش میکشد و با او دوست میشود. پیوند غیرمنتظره آنها ماهیت واقعی اژدهایان را آشکار میکند و پایههای جامعه وایکینگها را به چالش میکشد.
خلاصه داستان: کت یک معلم کمدی بداهه است که کمکم دارد از خودش میپرسد که آیا شانس موفقیتش را از دست داده است یا نه. وقتی یک پلیس مخفی به او نقشی مهم در زندگیاش پیشنهاد میدهد، او دو نفر از شاگردانش را استخدام میکند تا با جعل هویت مجرمان خطرناک، به دنیای تبهکاران لندن نفوذ کنند.
خلاصه داستان: خلاصه داستان فیلم آماتور: پس از اینکه چارلز ولر، رمزنگار سازمان اطلاعات مرکزی، همسرش را در یک حمله تروریستی لندن از دست میدهد، متوجه میشود که روسایش به دلیل اولویتهای داخلی متضاد اقدامی نمیکنند. او شروع به باجگیری از آژانس میکند تا او را آموزش دهد و بگذارد خودش به دنبال آنها برود.